سه‌شنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۹۳

شاعر

از اینجا بشنوید
مثل یک چشم بر هم زدنه، به همین سرعت و همینقدرتکراری.
به بچه ات میگی این شعر زیبا رو از کجا آوردی؟ میگه: تو گفتی! میگی: من؟ یادم نمیاد! و دخترت یا پسرت - اگر خوش شانس باشی کنارت و اگر بد شانس، از پای تلفن - خودش رو کنترل میکنه که به روت نیاره که داری تموم میشی، که داری مثل حافظه ات پاک میشی، میگه : مهم نیست، دیگه چه خبر؟ و باز تو خیره میشی به فیلمی که ۳۶۷ بار تماشاش کردی و از لیز خوردن قهرمان فیلم روی زمین روغن خورده ی هالیوود ، معصومانه میخندی. 
مثل یک چشم به هم زدنه، اگر جا بمونی از لحظه و بودن.

هیچ نظری موجود نیست: